روانشناسی معامله‌گری چیست؟ مبانی مدیریت احساسات در بازار
بررسی جامع

روانشناسی معامله‌گری چیست؟ مبانی مدیریت احساسات در بازار

معامله‌گری، فعالیتی اقتصادی است که در بطن خود تعاملات پیچیده‌ی انسانی را جای داده است. فضای رقابتی حاکم بر این عرصه، هیجان و عواطف انسان را برمی‌انگیزد و بر تصمیم‌گیری‌های منطقی ما سایه می‌افکند. هر معامله، به تعبیری، یک شرط‌بندی حساب‌شده است. ریسک ذاتی این فعالیت، ترس از شکست را در دل معامله‌گر می‌کارد و گاه او را فلج می‌کند. یا برعکس، احساس طمع، ممکن است زمینه را برای معاملات عجولانه و بی‌ملاحظه فراهم سازد.

به این ترتیب، کشمکش میان عقل و احساس را باید چالشی همیشگی برای معامله‌گران بدانیم. با ما همراه باشید تا برای غلبه بر چنین مشکلاتی با مفاهیم روانشناسی معامله‌گری آشنا شویم. قصد داریم تا از علمی استفاده کنیم که هدف اصلی آن تمرکز‌ بر استراتژی‌های مدیریت احساسات در معامله‌گران است.

 

مدیریت احساسات چگونه به ما کمک می‌کند؟

هدف ما این نیست که احساسات خود را سرکوب کنیم، بلکه باید یاد بگیریم که چگونه با آن‌ها کنار بیاییم. با افزایش آگاهی نسبت به احساسات خود، می‌توانیم آن‌ها را بهتر کنترل کنیم. هدف ما جلوگیری از تأثیر منفی احساسات بر تصمیم‌گیری‌هایمان است. در وهله اول،‌ شناخت لحظاتی ضرورت دارد که هیجان بر ما غلبه می‌کند. به عبارت دیگر باید معاملات هیجانی را بشناسیم. معامله هیجانی یعنی تصمیم‌گیری‌های غیر منطقی و بدون برنامه برای کسب سود آنی.

چنین معاملاتی حتی اگر برای شما سودآور باشند، باید از آن‌ها پرهیز کنیم. معامله‌گری بازی رولت روسی نیست! یک معامله‌گر حرفه‌ای به سیستم مالی پایدار نیاز دارد. عادت به معاملات هیجانی چیزی جز خستگی ذهنی، قضاوت‌های عجولانه و در نتیجه، اشتباهات بیشتر را به بار نمی‌آورد. در ادامه به کاراترین تکنیک‌هایی می‌پردازیم که ما را در این مسیر یاری می‌کند.

 

 

تفکیک خود از نتیجه

برخی معامله‌گران در مواجهه با شکست، حس ارزشمند بودن خود را از دست می‌دهند. یکی از مهم‌ترین هیولاهایی که باید مهار شود، احساس “خود کم‌بینی” است. وقتی در یک معامله شکست می‌خوریم، نباید احساس کنیم که ارزش ما به عنوان یک انسان کاهش یافته است. موفقیت یا شکست در بازار، تنها یک بازتاب از تصمیم‌گیری‌های ما در آن لحظه است و نباید با ارزش ذاتی ما برابر دانسته شود.

 

 

ترس از دست دادن یا FOMO

صرف‌نظر از تجربه،‌ اغلب معامله‌گران در لحظات زیادی با ترس از دست دادن فرصت‌های ویژه دست و پنجه نرم می‌کنند. ممکن است یک معامله که از ریسک بالای آن آگاه هستید، آنقدر سودآور به نظر برسد که وسوسه شوید. باور کنید که در اینجا، شما چیزی برای از دست دادن ندارید، جز حرص و طمع خودتان. چرا که چنین معامله‌ای بر اساس هیچ‌ تحلیلی منطقی نیست. پس هر حس‌ترسی در این لحظه را باید غیر واقعی قلمداد کنید. تسلیم شما، مساوی است با تله‌‌ای که بیشتر از معامله‌گری‌حرفه‌ای به غماربازی شباهت دارد.

 

حفظ وضع موجود

نوسانات بازار به قدری پیچیده پیش‌ می‌رود که الگوهای بسیار مختلفی را بروز می‌دهد. امکان دارد به یک استراتژی معاملاتی خاص وابسته شده باشید و از تغییر آن بترسید. این وابستگی، ریشه در سوگیری شناختی حفظ وضع موجود دارد. انسان‌ها به طور طبیعی تمایل دارند به روندهای آشنا اعتماد داشته باشند و از تغییر اجتناب کنند. در حالی‌ که اگر به روش‌های قدیمی خود بچسبید،‌ فرصت‌های سودآور جدید را از دست خواهید داد. تغییر روش بخشی از زندگی یک‌ معامله‌گر حرفه‌ای است و باید برای آن آماده باشید.

 

 

تایید گرایی

می‌خواهیم با یکی از بزرگترین موانع در مسیر موفقیت معامله‌گران آشنا شویم؛ تاییدگرایی. ذهن انسان ناخودآگاه تمایل دارد به اطلاعاتی توجه داشته باشد که باورهای قبلی آن‌ها را تأیید می‌کند. به همین دلیل ذهن معامله‌گران اغلب به دنبال توجیه تصمیمات گذشته است. در اینجا، ذهن اطلاعاتی که امکان دارد تصمیمات گذشته را زیر سوال ببرد، سانسور خواهد کرد. به این ترتیب دچار نوعی تعصب ذهنی می‌شویم که احتمال تصمیم‌گیری نادرست را بالا می‌برد.

مثال پیشِ‌رو تلاش دارد یک نمونه ملموس از تایید گرایی ارائه دهد. امکان دارد پس از خرید یک سهم، ناخودآگاه به اخبار مثبت درباره آن سهم توجه کنید و اخبار منفی را نادیده بگیرید. شما، به نوعی خطای‌شناختی دچار شده‌اید که مانع از تصمیم‌گیری منطقی و خروج به موقع از معامله است.‌ در نتیجه‌ی چنین تعصبی، احتمالأ ضرر خواهید کرد.

 

سوگیری پس‌نگری

تصور کنید یک پازل پیچیده دارید. وقتی تمام قطعات را کنار هم می‌چینید و تصویر کامل را می‌بینید، به خودتان می‌گویید: “خب! این که خیلی آسان بود، هر کسی می‌توانست این پازل را حل کند.” اما واقعیت این است که وقتی تمام قطعات روی میز پراکنده بودند، حل کردن پازل را باید کار دشواری دید. سوگیری پس‌نگری هم همینطور است.

بازارهای مالی پر از نوسانات تصادفی هستند. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، ممکن است این نوسانات را به صورت الگوهایی منظم مشاهده کنیم. اما این الگوها لزوماً در آینده تکرار نمی‌شوند. این سوگیری ذهنی، اعتماد به نفس کاذبی را در ما ایجاد می‌کند. در حالی که در واقع، ما تنها پس از وقوع رویدادها، قادر به شناسایی الگوها هستیم. سوگیری پس‌نگرانه و اعتماد به نفس کاذب آن، قادر است دلیلی برای تصمیم‌های ساده‌انگارانه ما باشد.

 

حسابداری ذهنی

انسان‌ها پول را به صورت یکپارچه و یکسان در نظر نمی‌گیرند. ما معمولاً پول را به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌کنیم که هر دسته، قوانین و اهمیت متفاوتی در ذهن ما دارد. این تقسیم‌بندی ذهنی تأثیر قابل توجهی بر تصمیمات مالی‌مان می‌گذارد. به عبارت دیگر، ما برای هر پولی که به دست می‌آوریم، یک برچسب ذهنی ایجاد می‌کنیم. برای مثال، پولی که به عنوان پاداش دریافت می‌کنیم، با پولی که از حقوق ماهیانه کسب می‌کنیم، در ذهن ما جایگاه متفاوتی دارد.‌‌ در نتیجه‌ی این خطای شناختی،‌ نسبت به هر دسته پول، احساسات و رفتارهای متفاوتی از خود نشان خواهیم داد.

برای مثال ممکن است با استفاده از تکنیک‌ اهرم سود قابل توجهی کسب‌کرده باشید. روی این سرمایه جدید راحت‌تر ریسک می‌کنید تا سرمایه‌ای که با فروش خودرو جور شده است.

 

سوگیری قمارباز

این یکی از رایج‌ترین خطاهای شناختی است که معامله‌گران با آن مواجه می‌شوند. این سوگیری زمانی رخ می‌دهد که فرد تصور می‌کند پس از یک سری رویدادهای تصادفی، احتمال وقوع رویداد مقابل افزایش می‌یابد. به عبارت ساده‌تر، فرد بر این باور است که اگر یک سکه چند بار پشت سر هم رو بیاید، دفعه بعدی حتماً پشت خواهد آمد. برای مثال، اگر بازار چندین روز متوالی صعودی باشد، معامله‌گر تصور می‌کند که روند نزولی در راه است و سریعاً دارایی‌های خود را می‌فروشد.

 

سوگیری حذفی

ریسک امتناع، از ریسک انجام‌ دادن یک‌کار راحت‌تر پذیرفته می‌شود. افراد از این می‌ترسند که اگر تصمیمی بگیرند و آن تصمیم اشتباه باشد، احساس پشیمانی کنند. نگه داشتن موقعیت‌های زیان‌ده مثال خوبی برای معرفی سوگیری حذفی است. در این حالت، معامله‌گر به جای پذیرفتن زیان و بستن معامله، معامله‌گر ترجیح می‌دهد در موقعیت زیان‌ده باقی بماند و امیدوار است که بازار به نفع او تغییر کند.

 

 

سخن پایانی

مفاهیم و تاکتیک‌هایی که در بالا ذکر شد، به شما نمی‌گوید چه مسیری صحیح است. اما با درک روانشناسی معامله‌گری بسیاری از مسیرهای غلط را خواهید شناخت. معامله‌ گری، دنیایی پر از هیجان و پتانسیل سودآوری است، اما ریسک بالایی نیز به همراه دارد. این کار برای همه مناسب نیست. اگر به دنیای معامله گری علاقه‌مند هستید، ابتدا با ذهن خود کلنجار داشته باشید تا بتوانید ذهنیت یک معامله‌گر حرفه‌ای را در خود پرورش دهید. در این مسیر به نظم و انضباط و هوش هیجانی قوی نیاز دارید.